داستان های من

خوش اومدید :)

داستان های من

خوش اومدید :)

هشت دلیل برای گریه نکردن _بخش اول

"شما نمی تونید تمام زندگیتون رو صرف این کنید که یک در رو باز نگه دارید و عصبانی بشید چون هیچ کس ازتون تشکر نکرده . هیچ کس ازتون نخواسته اون در لعنتی رو باز نگه دارید . "

- نارنجی سیاه جدیده

***

من یکبار یک مقاله علمی درباره این خوندم که دانشمندان نمیدونن چرا مجرای اشک ما  اشک ها رو وقتی احساسات خیلی شدیدند رها می کنند . دانشمندان می دونن که غده اشک ما برای این اشک میسازه که مطمئن بشه چشم ما روان کار می کنه و برای شست و شوی گرد و غبار یا ذرات مضر .

خب پس برای چی  ما گریه می کنیم ؟

آیا این بخاطره اینه که ما ناراحتیم ؟ عصبانیم ؟ شادیم ؟

اگه بخوام صادق باشم می تونم بگم من هیچ سودی در گریه کردن نمی بینم . اگه دانشمندا نمی دونن چرا ما گریه می کنیم پس چرا ما باید گریه کنیم ؟

می دونم می دونم این به نظر احمقانه میاد ولی من به علم بیشتر از هر چیز دیگری باور دارم .

 اگه دانشمندا نمی دونن چرا ما گریه می کنیم پس چرا ما باید گریه کنیم ؟

بازم احمقانه به نظر میاد اما اگه شما آدمی هستید که مثل من به علم اعتقاد دارید ، شما درک خواهید کرد .

و مگه این چیزی نیست که ما می خوایم ؟

اینکه یک نفر درکمون کنه ؟

________________________

میدونه این احمقانه به نظر میاد ولی این هنوز بخش اوله

ولی دلایل به زودی عمیق تر میشن  و دیگه احمقانه به نظر نمیان .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.